تاریخ تعزیه

تعزیه یکی از قدیمی‌ترین گونه‌های نمایشی ایران است که در آن با استفاده از موسیقی و حرکات نمایشی، واقعه عاشورا به صورت نمادین روایت می‌شود. تاریخ پیدایش تعزیه مشخص نیست، اما می گویند شکل رسمی و آشکار این سوگواری برای نخستین بار در زمان حکمرانی آل‌بویه صورت گرفت. در زمان صفویه، تعزیه شکل نمایشی پیدا کرد و در دوره قاجار و به‌خصوص در زمان ناصرالدین شاه به اوج خود رسید؛ به‌طوری‌که بسیاری این دوره را عصر طلایی تعزیه می‌نامند.

  

تعزیه در زمان قاجار
در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، تعزیه در ۳۰۰ مکان مشخص برپا می‌شد. بازیگران تعزیه را «شبیه» می‌نامند که عده‌ای «موافق خوان» و عده ای  «مخالف خوان» نامیده می شوند. موافق خوان ها بازیگرانی هستندکه در نقش اولیا و افراد مثبت بازی می‌کنند و مخالف خوان ها بازیگرانی که در نقش دشمنان اسلام و افراد منفی بازی می‌کنند. این دو در مقابل هم «رجزخوانی» می‌کنند و از افتخارات و اصل و نسب خود حرف می‌زنند. دشمنان سرخ‌پوش با بیان غلوشده و ناموزون گفت‌وگوهای‌شان را بیان می‌کنند، در‌حالی‌که اولیای سبزپوش گفت‌وگو را با آواز در دستگاه موسیقی می‌خوانند و به خاطر همین ارتباط تنگاتنگ تعزیه با موسیقی، آن را یکی از عوامل مهم در حفظ بخشی از نغمات موسیقی ایرانی دانسته‌اند.

شبیه‌خوانان دوران قاجار

شبیه‌خوانان دوران قاجار

هرچند امروز تعزیه را نمایشی مردانه می‌خوانند که حتی نقش زنان را مردانی که «زنانه‌خوان» نامیده می‌شوند، ایفا می‌کنند، اما روزگاری در عهد قاجار تعزیه زنانه نیز اجرا می‌شده است. این تعزیه‌ها در فضای باز حیاط‌ها یا تالارهای بزرگ خانه‌های اشرافیان با شبیه خوانان زن و برای تماشاگران زن برگزار می‌شده، اما رفته‌رفته در پایان این دوره از میان رفته است.

نکته جالبی که شاید تعزیه را از نمایش‌های معمول جدا کند، این است که بازیگران آن خود را با نقش یکی نمی‌دانند و از ابتکارات زیادی برای نشان دادن آن بهره می‌برند. مثلا شبیه خوانان متن را همیشه دردست دارند و از روی آن می‌خوانند، در میانه نمایش استراحت کرده، آب و غذا خورده و عرق‌شان را پاک می‌کنند. گاه در همراهی با احساسات مخاطب بر واقعه پیش‌روی، می‌گریند و حتی از نقش خارج می‌شوند. در بسیاری از اجراها در ابتدای نقش خود به تماشاگر اعلام می‌کنند که به‌ هیچ ‌روی، خود نقش نیستند بلکه شبیه اویند. مانند جمله «من نه شمرم، نه اینجا کربلاست» که شبیه شمر در ابتدای ورود خود به تعزیه عاشورا می‌خواند.

 

 
تکیه دولت؛ بنایی که تکرار نشد
تعزیه اوایل در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهی منازل شخصی اجرا می‌شد، اما پس از مدتی در اماکن باز یا سربسته، تکایا و حسینیه‌ها به اجرا در‌آمد. معروف‌ترین و مجلل‌ترین این تکایا، تکیه دولت بود که به دستور ناصرالدین شاه و در سال ۱۲۸۳ هجری قمری با گنجایش حدود ۲۰ هزار نفر ساخته شد. او تکیه دولت را در تهران متاثر از اپراها و تئاترهایی که در فرنگ دیده بود، ابتدا به منظور یک سالن تئاتر ساخت، اما با مخالفت‌هایی که بود به تکیه تبدیل کرد. بعضی از جهانگردان و نویسندگان مغرب زمین تکیه دولت را به لحاظ عظمت و ساختار نظیر ‌«آمفی تئاتر ورونا» در ایتالیا می‌دانند. آمفی‌تئاتری مربوط به دوره امپراتوری روم که همچنان برپاست و هنوز برای اجرای اپرا و کنسرت‌ها استفاده می‌شود.تکیه دولت در ضلع شرقی کاخ گلستان و در مجاورت شمس‌العماره قرار داشت. بنای سه طبقه گردی بود محیط بر محوطه وسیعی که قطر تقریبی آن را شصت متر، ارتفاعش را در حدود بیست و چهار متر و مساحت‌اش را دو هزار و هشتصد و بیست و چهار متر مربع ذکر کرده‌اند. داربستی از الوار و تیرهای چوبی -که با تسمه‌های آهنی در هم قفل و بست شده بود- روی دیواره‌های بنا تعبیه کرده بودند که استخوان‌بندی سقفی را به شکل گنبد در روی صحن بنا تشکیل می‌داد و در مواقع لزوم پرده‌های ضخیم کرباسی روی آن می‌کشیدند که مردم را از تابش آفتاب و باران محفوظ بدارد. در وسط این سقف چهل چراغی آویزان بود که با چراغ‌ها و قندیل‌ها و لاله‌هایی که در شب‌های تعزیه‌داری متجاوز از پنج هزار شمع در آنها روشن بود، به آن بنا و مراسمی که درآن برگزار می‌شد جلوه و جلال خاصی می‌بخشید.

شبیه‌خوانان عصر قاجار

شبیه‌خوانان عصر قاجار

معیر الممالک، سرپرست ضرابخانه شاهی، درباره اختصاص بخش‌های گوناگون تکیه دولت می‌نویسد: «هر یک از طاق نماهای تکیه به امیر و وزیر یا حکمرانی تعلق داشت که با جار و چراغ و آینه و گلدان و قالیچه و بعضی ظروف دیگر، آن را زینت می‌کردند و چهل‌چراغ‌ها و قنادیل از سقف آن آویخته و می‌افروختند و عکس صاحب طاق‌نما یا یکی از پدرانش را بالای آن قرار می‌دادند. حجره بزرگ نیز به خرج شاه آراسته می‌شد. طاق نماهای طبقه اول تا سوم مخصوص اهل اندرون بود که خانم‌ها در طبقه اول و دوم و خدمه در طبقه سوم قرار می‌گرفتند و در دهه اول محرم بالغ بر دو هزار زن از خانم‌های وزرا و اشراف و همراهان‌شان به اندرون می‌آمدند.»
عظمت این تکیه و استقبال مردم از تعزیه‌خوانی را در تنها سند باقیمانده از آن، که تابلوی نقاشی کمال‌الملک است، می‌توان دید. چرا که در سال‌های آغاز حکومت رضاشاه، اجرای تعزیه و روضه‌خوانی رفته‌رفته ممنوع اعلام شد و با تخریب تکیه دولت به دستور او و ساخت بانک ملی به جای آن در خیابان امام خمینی(ره)، تعزیه پا به دوران افول خود گذاشت.

حال امروز تعزیه

تعزیه عاشورا در تکیه دولت

تعزیه عاشورا در تکیه دولت

تعزیه در دهه ۴۰ و ۵۰  بار دیگر مورد توجه واقع شد، اما در برابر سرگرمی‌هایی همچون سینما و تئاتر، نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خود را بازیابد. پس از پیروزی انقلاب نیز تلاش‌هایی برای اجرای این نمایش‌ها‌، در گوشه و کنار به چشم می‌خورد (مثلا در مرکز هنرهای نمایشی هرساله مراسم تعزیه برپاست) اما برگزاری بیشتر تعزیه‌ها مانند روستای ذکر شده خودجوش و مردمی بوده‌اند تا برآمده از حمایت‌های دولتی. جایگزینی این آیین سنتی عزاداری با شیوه‌های جدید به‌ویژه در دهه گذشته، منجر به کمرنگ شدن این نمایش آیینی در حافظه مردمی شده است.
طبق گفته داوود فتحعلی بیگی، رئیس هیات‌مدیره انجمن تعزیه، ۵۰۰ عنوان مستقل تعزیه و نسخه‌خوانی در کشور وجود دارد که با فرض اجرای تمام آنها در طول سال باز با کمبود وقت روبه‌رو هستیم. و این در حالی است که به‌طور معمول، تعزیه در ایام محرم و آن هم در ابعاد محدود اجرا می‌شود و مکان خاصی مانند تکیه دولت برای اجرای خود در طول سال در اختیار ندارد. هر چند که در سال ۱۳۸۹ تعزیه به‌عنوان میراث فرهنگی ناملموس در یونسکو به ثبت رسید، اما تاثیری در اشاعه و حفظ این نمایش و آیین کهن نداشته است. تعزیه خوان‌ها، یک به یک در تنهایی و فراموش‌شدگی‌ دارفانی را وداع می‌گویند و بیم آن می‌رود که در سال‌هایی نه‌چندان دور تعزیه نیز مانند برخی از میراث‌های فرهنگی به ورطه فراموشی سپرده شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد